پله پله تا ملاقات خدا

ساخت وبلاگ
هیچ جا خونه‌ی خود آدم نمی‌شه...خونه‌ی خودت تنها...تنهایی خودت...دفترچه یادداشت خودت...سلام ریبار...الان از قبل هم تنهاتری....از همه گلایه داری و همه ازت گلایه...هیچ جا آرامش اینجا رو بهم نمی‌ده...شاید بار و بندیلمو جمع کنم و بخوام برم یه چندتا کوچه خیابون پایینتر...اشکالی که نداره...هیچکسی که قرار نیست منتظرم باشه....تا الانم کسی نبوده... + نوشته شده در جمعه بیست و یکم آذر ۱۳۹۹ ساعت 23:58 توسط ریبار  |  پله پله تا ملاقات خدا...ادامه مطلب
ما را در سایت پله پله تا ملاقات خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ribar70o بازدید : 114 تاريخ : دوشنبه 25 بهمن 1400 ساعت: 5:19

دلم برای دخترانه های وجودم تنگ شدهبرای شیطنت های بی وقفه،بی خیالی هر روزه،ناز و کرشمه ی من وآیینه،خنده های بلندو بی دلیل،برای آن احساسات مهار نشدنی...حالا اما...دخترک حساس و نازک نارنجی درونمچه بی هوا پله پله تا ملاقات خدا...ادامه مطلب
ما را در سایت پله پله تا ملاقات خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ribar70o بازدید : 144 تاريخ : چهارشنبه 21 اسفند 1398 ساعت: 23:00

هیچ وقت عاشق نشو.....

 

رسالت سنگینی است....

کسی را گرفتار خودت نکن....

اگر گرفتار کردی پای این عشق مردانه بایست و بجنگ....

رهگذر عزیزم.....

پایان یک آدم زمانیست که باورهایش آوار میشود روی احساساتش....

وقتی برای سنگ شدن تلاش میکنی اما اشکهایت نمیگذارند....و لحظه لحظه بلورهای سنگی وجودت را آب میکنند....

دوست داری دوباره همان شود که بود....ولی نمیشود....

پله پله تا ملاقات خدا...
ما را در سایت پله پله تا ملاقات خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ribar70o بازدید : 170 تاريخ : چهارشنبه 21 اسفند 1398 ساعت: 23:00

مثل دیواری قدیمی...در کوچه باغ‌هایی که بوی خدا میده....

و تو هنوز یادگاری‌هاتو روی این دیوار قدیمی می‌نویسی....

هیچ می‌دونی چند ساله که تو رو دارم؟؟؟و چند ساله شدی مَحرَمِ همه رازم؟؟؟؟

و من هنوز اینقدر دوستت دارم؟؟؟؟

در تنهاترین روزهای زندگیم...شادی و غم منو تو دل خودت نوشتی و آخ نگفتی....

به نظرم تو همون کودک درونمی....گاهی سرکش و گاهی آرام....ولی فقط برای خودم....

می‌رم که خاطره‌هامو بخونم....ولی هنوزم باهات حرف دارم....

عاشقتم ریبار لحظه‌های من....

پله پله تا ملاقات خدا...
ما را در سایت پله پله تا ملاقات خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ribar70o بازدید : 148 تاريخ : چهارشنبه 21 اسفند 1398 ساعت: 23:00

یه دنیا ابهام و ترس پیش رومه....منم که جدیدا بی اعصاب و استرسی شدم...

نمیدونم چی قراره پیش بیاد....

دست و دلم می لرزه....

دیروز برای اولین بار دلم یه باغ خواست که شبا برم اونجا و دور از هیاهوی شهر زیر آسمون پر ستاره دراز بکشم و آرووم بگیرم....

پله پله تا ملاقات خدا...
ما را در سایت پله پله تا ملاقات خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ribar70o بازدید : 153 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 17:33

میخوام با تمام توانی که برام مونده بجنگم....

حال این روزهامو باور نمیکنم....

من این نبودم....این نیستم....و این نخواهم ماند....

وبلاگ میجنگم کلمه ...

پله پله تا ملاقات خدا...
ما را در سایت پله پله تا ملاقات خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ribar70o بازدید : 159 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 17:33

حافظمو از دست دادم گویا... دیگه واقعا پنج دقیقه قبلمم یادم نمیاد... اونقدر تو این مدت تحت فشار روحی بودم که کلن گیج میزنم... کوچولوی من داره قربانی حال بد من میشه... و من متنفر شدم... مشاورم گفت شاید پله پله تا ملاقات خدا...ادامه مطلب
ما را در سایت پله پله تا ملاقات خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ribar70o بازدید : 179 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 17:33

از یه وبلاگ جایی کلمه به بعد دیگه حرفی برای گفتن نداری....

ساکت بودن رو به خیلی حرفا ترجیح میدی....

.

 باید از سمت خدا معحزه نازل بشود تا دلم باز دلم باز دلم دل بشود.....

.

پودر شدم

تمام

پله پله تا ملاقات خدا...
ما را در سایت پله پله تا ملاقات خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ribar70o بازدید : 181 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 17:33

حال وبلاگ عجیب کلمه ی دارم...

احساس میکنم گمشدم...خوابای وبلاگ عجیب کلمه ی میبینم...

در تمام طول زندگیم به هیچکس به اندازه تو غبطه نخوردم...آقا محسن حججی...

پله پله تا ملاقات خدا...
ما را در سایت پله پله تا ملاقات خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ribar70o بازدید : 159 تاريخ : سه شنبه 29 آبان 1397 ساعت: 17:33

هر از چند گاهی آرزوهایم را خط خطی می کنم...میگم دیگه بزرگ شدم...کودک درونم گریه می کنه و پاهاشو به دیوار می کوبه ولی بهش توجه نمی کنم.... از دست خودم خسته شدم...از اینکه منتظر می شینم تا دیگران برام کاری بکنند یا مشکلاتمو حل کنن....هر دو سه روز یه بار قاطی می کنم...وضعیتم به حد نامطلوبی رسیده...حتی پله پله تا ملاقات خدا...ادامه مطلب
ما را در سایت پله پله تا ملاقات خدا دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ribar70o بازدید : 172 تاريخ : دوشنبه 26 تير 1396 ساعت: 1:00